یعنی
در ابتدا مصیبتی سوژه شده و سر همه گرم آن میشود اما در ادامه؛ سوژه
بعدی،دست گرفته میشود و سوژه قبلی-بدون رفع و رجوع- دست به سر میشود
و همینطور تا آخر؛ بهترتیب آخرین خبر،خبر روز میشود! ضربالمثلش هم
با اندکی دخل و تصرف این میشود: «نو که شود دلآزار، کهنه شود بی آزار»
البته اگر بخواهیم نیمه پر لیوان را ببینم اینهم یک نوع روش درمان
برای مداوای دردهای جامعه است. بعنوان مثال؛ وقتی انگشت یکی درد کرد و
جعبه کمکهای اولیه نبود؛ فقط کافیست با حفظ آرامش، به چشمان شخص مصدوم
نمک پاشیده شود تا درد انگشت، فراموشش شود! برای مداوای سوزش چشمانش هم؛
سوزنی به نقاط حساس بیمار زده شود! طبعا برای درمان درد سوزن هم؛ باید
به کیس مورد نظر شئی تیزتری فرو کرد و همینطور تا آخر. فقط باید توجه
داشت در کلیه این مراحل حفظ خونسردی و زدن لبخندی از نوع ریاست جمهوری
برای همراه بیمار ضروری است.
این روش مزایای دیگری هم دارد، یکیش اینکه سالیانه به میزان ۱۲۳۴۵۶۷۸۹ دلار از خروج ارز جلوگیری میکند. فرض بفرمایید زبان مان لال اگر سالیانه ۵۰ اتوبوس در اثر استهلاک ترمز سقوط کنند و یا ۱۰ مدرسه در اثر عدم سیستم گرمایشی مناسب آتش بگیرند، کدام یک از دو روش زیر مقرون به صرفهتر است؟
۱-وارد کردن سیستم ترمز و گرمایشی از کشورهای بیگانه و در نتیجه وابستگی به آنان؟
۲- پخش یک فیلم صحنهدار و یا دعوای نمایندهای مسئلهدار و منحرف کردن داستانهای بودار؟!
مزیت دوم روش فوق هم این است که: تمام سوژههای تولید شده در سال حمایت از تولید ملی به دست متخصصان داخلی و مسئولین دلسوزمان تولید میشوند. قبول بفرمایید تولید و بعبارتی درآوردن سوژههایی مانند: «خودت بمال»؛ «داستانکربلای ۴» ؛ «لنگ بپوشید» ؛ «تحریم تاثیری ندارد» ؛«آوار شدن پلاسکو» «ریزش معدن و مترو» ؛ «مفقود شدن دکل نفت و مخابرات»؛ «اختلاس»؛ «سلطان بازی» و. کار هر کس و ناکسی نیست و نیاز به چندین نفر ساعت فکر و خیال دارد؛ البته بیشتر: خیال! بیخیال. حتی اگر مسئول محترمی و یا تئوربسینهایی از قبیل استاد ازغدی ؛ عباسی و . از تولید سوژه عقب بمانند آنگاه ماه و ابر و خورشید دست به کار میشوند تا کشورمان بیسوژه نماند. یعنی همان حادثههای طبیعی و غیرمترقبهای که خبر نمیکنند ناگهان خبرساز میشوند و یکی یکی چترشان بر سرمان باز میشوند! ازسیل و زله بگیرید تا وارونگی هوا و آتشفشان و خشکسالی و مگسهای سفید! جتی اگر هواپیمای خودی سقوط نکند هواپیمای کشورهای دیگر -مثل ترکیه- یک راست میآیند و در ایران عزیزمان سقوط میکند!
اخیرا هم در حال تجربه شکل جدیدی از سوژهها هستیم. چون تا به حال فقط با خبرهای بودار درگیر بودیم اما هم اکنون خود بو هم خبرساز شده است! بگذریم از اینکه چه کسی بو داده است نکته جالب ماجرا اینجاست که همه آنرا به گردن دیگری میاندازند و هیجکس مسئولیت آن را بعهده نمیگیرد حتی داعش! درست مانند «صدای مشکوک» در سریال دایی جان ناپلئون! خب؛ فداکاری را برای چنین مواقعی ساختهاند؛ –گلاب به روی مسئولین- بر همین اساس بنده بدینوسیله مسئولیت این بو را بعهده میگیرم و از همگان بایت این کار بیتربیتی عذرخواهی مینمایم!
تهیه وَ تدوین : عبد عاصی
درباره این سایت